حرف های سحر
سلام به دوستای خوب خودم مخصوصا به داداش محمد مهدی خودم خوبین؟ چه خبلا؟ سیزدهتونو که امیدوارم به در کرده باشین ماکه به در کردیم رفت پی کارش اونقد خوش گذشت که نگو جاتون خالی .... خخخخ ... راستی اینارو ول کنیم تو این چند روز تعطیلی همش خوردیم وخوابیدیم همش بازی کردیم حالا بفرما یه ذره آب نبات نوچ نوچ نیدم بهتون همش مال خودمه حالا هر کی تونست بیادبگیره آبنباتمو نمیتونین هلکی آره داشتم میگفتم کم کم درسو مشق اینا داره شروع میشه باید کم کم بریم سر درس ومشقمون من اعتراض دارم بااااایعنی چی چرا اینقد کمه تعطیلات خب منم میخوام یکم بازی اینا کنم اخهچرا نمیذارن این درسا دیگه باید بریم درسامونو بخونیم تو این چند روز تعطیلی هی فکر میکردم که چرا این داداشم نمیاد وبمون من فکر کردم این داداش محمد مهدی داره درس میخونه که نمیاد وب فانوسنگو ایشون سرشون یه جا دیگه گرمه نه عاشق نشده هنوزمطمعن باشین مگه میذارم؟ بچس هنوز طی مصاحبه ای که باایشون انجام دادم فهمیدم ایشون یکم سرشون شلوغه ودارن کارمیکنن وخسته میشن نمیتونن بیان البته خودمم میدونستما ولی قول داده بیادنه دیگه نیازی به قدر دانی نیست حالا بچه جون بسه دیگه من این چرت و پرتارو میگم تو چرا میخونی شوخی کردم چاکریمدیگه بریم یکم درسامونو بخونیمدیگه حرفی ندارم خداحافظ دوستان خوبم